اهمیت ابداع و نوآوری
… بعد از سخنرانی دیری نپایید که متوجه شدم آگهی های مختلف به همان صورتی که من طی سخنرانیم تشریح کردم در بین ” #کوباوو ” نقاشی کارتون آن روزنامه چاپ شده بود .
نوآوری یک امر و نیاز زیربنایی زندگی انسان است .آنچنانکه بعضی ها فکر میکنند مشکل نیست . این موضوعی است که همواره و در هر جا که می روم روی آن تاکید دارم ، مسئله در نفس خود نوآوری نیست بلکه منطور این است که آیا شما می خواهید که نوآور باشید یا خیر ؟
اگر شما به دقت به ابداعات و نوآوری های با ارزش دقت کنید مبنای خیلی از آنها را واقعا ایده های بسیار ساده تشکیل می دهند . اغلب هم نتایج بسیار ارزنده ای به همراه می آورند نوآوری ها در مدیریت و اداره شرکت ها نقش مهمی ایفا میکند .
نواوری ، ابداعات و اختراعات نقش بزرگی در تاریخ بشریت بازی کرده است . نوآوری و ابداعات با عزم ، تصمیم و اراده یک شخص خلاق شروع می شود که سعی می کند با درهم شکستن ایده های معمولی و موجود در این عصر و زمان چیز جدیدی ارائه دهد یا بسازد .
بنابراین من همواره تاکید کرده ام که خلاق بودن برای اشخاص بسیار با اهمیت است زیرا افراد خلاق ، مبتکر و سازنده ، به تاریخ شکل و به جهان جهت می دهند .
رشد خلاقیت با کاوش و بررسی وضعیت فعلی شروع می شود : ” آیا من همه سعی خودم را به کار برده ام ” ؟ ” آیا شرایط فعلی ایده آل است ” ؟ ” آیا روش بهتری میتوان یافت ” ؟ چنین سوالاتی خلاقیت های پنهان و نهفته شما را بیدار و تحریک می کند و هر چه بیشتر کاوش کنید نتایج بهتری حاصل خواهد شد .

این باور و اعتقاد قلبی من است که جوانان وظیفه دارند در بهبود وضع موجود کوشا باشند و برای انجام چنین کاری خلاقیت لازم است . وقتی شما چیزی را از زاویه جدید می بینید نسبت به مسائل آن آگاه می شوید این مسائل باید شما را در جها پیشرفت و سازندگی پیس ببرند چون جوانان کمتر محصور قید و بندها هستند ، طبیعتا در مقایسه با افراد مسن تر برای نواوری حساس تر و آماده ترند .
وقتی که پس از فارغ التحصیلی برای اولین بار شروع به کار کردم ، مسئول رابط کارهای بانکی یک شرکت جدید التاسیس به نام شرکت صنعتی ” هنانگ” بودم . کار تقریبا آسانی بود ، چون تنها کاری که می بایست انجام دهم این بود که اسناد و مدارکی را در بانک مذکور به یکی از قسمتهای آن تحویل بدهم تا در این بخش بررسی کنند که ایا مدارک برای ارسال به مقامات بالاتر بانک مورد تایید است یا خیر ؟ اگر اسناد مور تائید واقع نمیشد ، شرکت ما اصلاحات لازم را انجام داده و من مجددا آنها را تحویل بخش سند رسی می دادم .
پیش از اینکه من این شغل را به دست بگیرم نفر قبل از من که همین کار ساده را انجام می داد با دردسرهای فراوانی روبرو بود . او در تمام طول روز وقتش صرف رفت و آمد بین بانک و شرکت میشد . بردن اسناد در هر نوبت به بانک وقت او را می گرفت و اگر اسناد کامل نبودند عودت داده می شدند که باز هم وقت بیشتری صرف میشد . لذا پس از زمان کوتاهی که من به اینکار مشغول شدم به دقت مراحل مختلف این روند را زیر نظر گرفتم تا مشکلات آن را کشف کنم و سعی کردم در این رابطه گره گشا باشم .
لذا تصمیم گرفتم در اولین قدم رابطه ای دوستانه و صمیمی با کارمندان این قسمت زن بودند و اینها بودند که نظر می دادند که آیا اسناد برای ارسال به مقامات بالاتر مورد قبول هستند یا خیر ؟ اگر احیانا اشتباهات کوچکی در آن به چشم می خورد ، همین خانمها می توانستند آنها را تصحیح و برای تائید به بخش بعدی بفرستند . البته در اینجا هم مسئله رقابت وجود داشت . شرکتهای بیشماری اسناد مشابهی را تحویل می دادند ، و هر قدر که اسناد شما در زیر سایه اسناد قرار می گرفت ، به همان نسبت شرکت شما بیشتر باید برای گرفتن تائید نهایی انتظار می کشید .

در آن زمان انبار شرکت ما پر از پارچه لباسهای زنانه وارداتی از کشور ایتالیا بود که روی دستمان مانده و فروش نرفته بودند و مسئول آنها بری آب کردنشان دنبال فرصت می گشت . بنابراین من این دو موضوع را در کنار هم قرار دادم . پارچه ها در انبار خاک می خوردند و خانمهای کارمند بان ممکن بود از انها خوششان بیاید ، لذا من چنین محاسبه کردم که اگر این پارچه ها را به خانمهای کارمند بانک با قیمت ارزانتری بفروشم در واقع هم برای شرکت سودی کسب کرده ام و هم بیش از این پارچه ها در انبار نخواهند ماند .
ما حصل اینکه پارچه ها دقیقا مرا به اهدافم رساندند و به قدری مورد توجه قرار گرفت که حتی کارمندان بانک دوستان خود را برای خرید به بانک دعوت می کردند ، انها هم پارچه های جدید خارجی را دوست داشتند و هم قیمت برایشان مناسب بود . کار به جایی رسید که بعد از مدتی انبار شرکت از این پارچه ها خالی شد و از آن پس نیز همه اسنادی را که من به بانک می آوردم در اولویت قرار می گرفت و انها را روی تمام اسناد دیگر می گذاشتند .
سنگفرش هر خیابان از طلاست 14
سنگفرش هر خیابان از طلاست ۱۳