جادوگران
مي گويند جادوگري وجود دارد كه هر وقت اراده كند ميتواند با كمي جست و خيز تا بالاي تپه اي به ارتفاع زياد بپرد و با اين كار خود ، هم موجب شگفتي و حيرت مردم و هم باعث حسادت آنان گرديده است ، ما را به حيرت واميدارد كه آيا ما هم ميتوانيم روزي به چنين قدرتي دست پيدا كنيم ؟ با شگفتي فكر ميكنيم شايد در يكي از روزها كه در بحر مكاشفات خود غوطه ور بوده ناگهان اين قدرت از آسمان لاجوردي به سوي او كمانه كرده و يا الهاماتي در كار بوده و از اينگونه خيالات . آنچه مسلم است در ابتدا ايم جادوگر بيش از مقداريكه اغلب مردم مي پرند قدرت پرش نداشته است ، و اگر هم داشته شايد مثلا يك متر بيشتر مي پريده . اما او يك هدف را براي خودش تعيين كرده ، و آن اينكه بالاخره تا ارتفاع يك تپه مرتفع بپرد و هر روز تمرين كرده و اندك اندك مقدار پرش او بيشتر شده است . او تمام اوقات خود را وقف اين كار كرده و شايد اينقدر صبر و حوصله به خرج داده تا مثلا گندم يك مزرعه كه به تدريج بلند و بلندتر مي شوند از روي آنها پريده و خود را اينچنين تمرين داده است . شايد هم در اثر يك رشته تمرينات ديگر به يك جادوگر تبديل شده و در محدوده كار خودش به يك متخصص و كارشناس ماهر تبديل گرديده است .
خيلي راحت است كه به غلط چنين توجيه كنيم كه جادوگران از ابتدا اينگونه بدنيا آمده اند اگر اين فرض و تصور درست باشد ، پس به همين سياق بايد گفت كه يك متخصص از اول متخصص متولد شده و يك رئيس هيئت مديره در بدو تولد مدير بوده است . اما آيا واقعا متخصص و رئيس هيئت مديره اينگونه خلق شده اند ، خير آنها تلاش كرده و زحمت كشيده و سخت كار كرده اند تا در رشته خودشان متخصص گرديده اند عينا مقل يك جادوگر .
هر انشان داراي تواناييهاي نامحدوديست . تنها اختلافي كه بين يك فرد معمولي و يك جادوگر وجود دارد اينستكه فرد جادوگر قدرتهاي پنهان خود را با تمرين و مشقت فراوان به كار گرفته و در كارهاي خارق العاده اي كه انجام مي دهد متبحر شده است . فضائل و هنرها اتفاقي به دست نمي آيند ، انها تكامل تدريجي يك عمل معين هستند .
خلاف تواضع و قروتني است اگر بگويم به من لقب ” جادوگر ” داده اند . شايد به اين دليل مرا جادوگر مي دانند كه اغلب در مورد قهرمان پرسشي كه له آن اشاره كردم صحبت مبي كنم ، شايد براي اينكه من سرسختانه و بي امان همواره خواسته ام در هر كاري كه وارد مي شوم در آن كار متخصص و با تجربه شوم . بايد به اين مطلب اعتراف كنم كه از اين لقب بدم نمي آيد . زيرا در تمام دوران زندگي خواسته ام اين بوده كه يك متخصص و كارشناس باشم .
من فارغ التحصيل رشته اقتصاد هستم ، اما بر خلاف زشته تحصيلي ام ،اولين كارم را در صنايع نساجي شروع كردم و بعد از ده سال كار در اين رشته بعنوان يك جادوگر نساجي و پارچه بافي شناخته شدم ،اكنون اگر چه سالهاي دور و درازي است كه از رشته نساجي دور بوده ام ولي هنوز با مشاهده هر نوع پارچه اي مي توانم دقيقا تمام مشخصات و كيفيت آن را بيان كنم ، مثلا چه اليافي براي بافتن آن مصرف شده ،مراحل مختلف آن چگونه بوده ، براي رنگ آميزي از چه رنگهايي استفاده شده و قس عليهذا . من هنوز هم در انطباق رنگ با نوع و بافت پارچه يك جادوگر هستم .
اما جادوگري من تنها به صنعت پارچه بافي و نساجي محدود نمي شود ، به نسبتي كه فعاليت شركت ما در رشته هاي مخختلف توسعه پيدا كرد ، من در رشته هاي جديد نيز زحمت فراوان كشيدم تا در آن رشته ها متخصص و صاحب نظر شوم – مثلا در بخشهاي ماشين سازي ،انواع ماشن الات متحرك ، كشتي سازي ، حتي هتلداري و غيره . در هر كدام خود را به سطحي رسانيده ام كه در آن كارشناس و متخصص باشم . در نتيجه اين تخصصها ما توانستيم در سطوح مختلف كارهاي خود را بسط و توسعه دهيم .
كيم -وو-چونگ